دخترک با دقت تمام داشت بزرگترین قلب ممکن را توی ساحل با یک چوب روی ماسه ها ترسیم میکرد. 

شاید فکر می کرد که هر چه این قلب را بزرگتر درست کند یعنی اینکه بیشتر دوستش دارد

بعد از اینکه قلب ماسه ای کامل شد سعی کرد با دستهایش گوشه هایش را صیقل بدهد تا صاف صاف بشود شاید می خواست موقعی که دریا آن را با خودش می برد این قلب ماسه ای جایی گیر نکند 

از زاویه های مختلف به آن نگاه کرد شاید می خواست اینطوری آن را خوب خوب بشناسد و مطمئن بشود همان چیزی شده که دلش می خواست

به قلب ماسه ای لبخندی زد از روی شیطنت هم یک چشمک به قلب ماسه ای هدیه داد.دلش نیامد که یک تیر ماسه ای به یک قلب ماسه ای شلیک کند.

برای همین هم خیلی آرام چوبی را که در دستش بود مثل یک پیکان گذاشت روی قلب ماسه ای.

حالا دیگر کامل شده بود و فقط نیاز به مواظبت داشت. 

نشست پیش قلب ماسه ای و با دستش قلب ماسه ای را نوازش کرد و در سکوت به قلب ماسه ای قول داد تا همیشه مواظبش باشد.

برای اینکه باد قلبش را ندزدد با دستهایش یک دیوار شنی دور قلبش درست کرد .دلش می خواست پیش قلب ماسه ای اش بماند ولی وقت رفتن بود.نگاهی به قلب ماسه ای کرد و رفت.

چند قدمی دور نشده بود که دوباره برگشت و به قلب ماسه ای قول داد که زود برمی گردد وبقیه راه را دوید. 

فردا صبح دخترک در راه برای قلب ماسه ای گلی چید و رفت به دیدنش.وقتی به قلب ماسه ای رسید آرام همان جا نشست و گلها را پرپر کرد و بر روی قلب ماسه ای ریخت.

قلب ماسه ای با عبور چرخ یک ماشین شکسته بود...

قلب ماسه ای
نظرات 4 + ارسال نظر
ســامــــــی مهربون شنبه 17 اردیبهشت 1390 ساعت 01:13 http://samjoker2009.blogfa.com

قشنگ بود روژین جـــــــون
راستی,تو چرا نفرین می کنی؟
اخه دختر چادریم شد دختر؟

Ghazale جمعه 23 اردیبهشت 1390 ساعت 00:17

nice

ســامــــــی مهربون سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 20:56 http://samjoker2009.blogfa.com

ز گهواره تا گور ...بی خیال به روز شد!
با نوینده ای جدید و مطلبی متفاوت...!
نمیای روژین جون؟

نازنین دوشنبه 20 تیر 1390 ساعت 14:29

very go0o0o0o0o0o0o0d
با این مطالب زیبات عاشقتر از پیش منو کردی
بوس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد